بهترین سرمایه گذاری در ایران سال 1400 چه خواهد بود؟
تشخیص بهترین سرمایه گذاری بستگی به چند مورد دارد برای مثال:
- شرایطی که در کشور است
- سیاست های پولی دولت
- همچنین بستگی به اوضاع پول، طلا، سکه و ارز دارد
زمانی که از تمام این موارد اطلاع کافی کسب کنید می توانید سرمایه تان را در کسب و کار موفق قرار دهید. یا به طور کلی بهترین سرمایه گذاری را آغاز کنید. تا انتها همراه ما باشید تا با این راه کار ها بیشتر آشنا شوید.
بهترین سرمایه گذاری در ایران چیست؟
اگر بخواهیم وضعیت سال های قبل را بگوییم باید گفت که در سال های اخیر بورس چنان جایگاهی داشت که بیشتر افراد در آن سرمایه گذاری می کردند. حتی این اوضاع تا اوایل سال ۹۹ ادامه داشت اما به یک باره ورق شانس بورس برگشت. در حدود سال ۹۸ آنچنان بورس مشتری جذب کرده بود که در چهار تا پنج ماه توانست بازدهی حدود ۴۰۰ درصد داشته باشد. این رقم باعث شد تا دیگر افراد هم به سرمایه گذاری در آن بپردازند و اینگونه شد که بازدهی بورس بسیار بالا رفت. ولی در اواسط سال ۹۹ بورس به طور غیر قابل باوری اُفت کرد و سود آن بسیار پایین آمد.
توجه داشته باشید که کارهای بسیاری را می توان به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران تعیین کرد ولی خب اگر بخواهیم که کار پر سود را بگوییم تحقیق ها نشان داده که در بورس سود بالایی وجود دارد. برای مثال شما فکر کنید که در گذشته مثلا یک میلیون در بورس سرمایه گذاری کردید این عدد می تواند به ۱۰ تا۱۱ برابر تبدیل شود. سهام داران نیز همچنان بورس را بهترین سرمایه گذاری در ایران می دانند چون سود بالایی را در آن مشاهده کردند.
بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۲۰۲۱
به طور حتم می دانید که در سال ۲۰۲۰ ویروسی وارد جهان شد که نه تنها به سلامت جامعه بلکه به اقتصاد کشور ها ضربه وارد کرد. این ویروس رشد اقتصادی کشور هایی که در اوج بودند، را به پایین کشید. با گذشت زمان این اوضاع بر همه کشور ها غالب شد و تمام کشور ها را درگیر کرد. این ویروس بر روی همه سرمایه گذاری ها در ایران تاثیر گذاشت از جمله بورس که تاثیر آن مانند اقتصاد های دیگر منفی بود. برای بهترین سرمایه گذاری در ایران می توان ارز های دیجیتال را گفت چون نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان پر رونق است.
در مورد ارز های دیجیتال پیش بینی می شود ارزش سهام آن ها تا ۵ یا حداقل ۱۰ سال آینده رشد بسیار زیادی داشته باشد. امروزه جهان ارز های دیجیتال را به عنوان یک ارز واقعی پذیرفته است. بیشتر سرمایه گذاران، در ارز های دیجیتال حضور دارند چون آینده درخشانی را برای این ارز ها مشاهده می کنند. برای مثال سهام داران معمولا بیت کوین و سپس اتریوم را پیشنهاد می کنند چون در زمانی که ارز های دیجیتال بین مردم گسترش یافت اول ارز بیت کوین رمزنگاری شد.
- مقاله بهترین ارز دیجیتال ایران برای سرمایه گذاری در این مورد می تواند بسیار به شما کمک کند.
در آخر ارز های دیجیتال به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران و کشور های دیگر در سال ۲۰۲۱ شناخته شده است.
بهترین سرمایه گذاری با پول کم
شاید گمان کنید که سرمایه گذاری با پول کم سخت یا حتی غیر ممکن است. در حالی که می توان سرمایه گذاری هایی را به شما معرفی کرد که در آن موفق شوید. بهترین سرمایه گذاری در ایران آن هم با پول کم قطعا بورس است. علاوه بر اینکه میزان پول شما را چند برابر می کند گزینه مناسبی برای شما آن هم با پول کم است. در بورس می توان با حداقل سرمایه مثلا ۵۰۰ هزار تومن شروع به کار کرد و از هر جای دنیا می توانید شروع به سرمایه گذاری کنید. برای بورس فقط یک لب تاپ یا کامپیوتر و یا حتی موبایل، که به اینترنت دسترسی داشته باشد کافی است. امکان نقد کردن پول در مدت زمان کوتاه در بیشتر مواقع در بورس وجود دارد. علاوه بر سودی که خودتان کسب می کنید به اقتصاد کشور و تامین پول مورد نیاز شرکت ها هم کمک می کنید.
به همین دلایل بورس گزینه مناسبی به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران آن هم با سرمایه اندک است.
- سود بالا دارد.
- سرمایه اندک نیاز است.
- نکته مهم دیگر این است که از تورم ها هم عقب نمی افتید.
- قدرت نقد شوندگی سریع را در بیشتر مواقع دارد.
بسیار پر رونق شده است.
یکی دیگر از سرمایه گذاری هایی که با پول اندک می توانید انجام دهید، خرید سکه و طلا می باشد. گرچه این روش یکی از روش های سنتی و قدیمی به حساب می آید، اما بهتر است بدانید این نوع سرمایه گذاری نیز با ریسک های خود همراه است زیرا با ما خرید سکه، مبلغی در جهت حباب کاذب بازار سکه انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه نیز می پردازیم و امکان دارد در صورت ترکیدن این حباب سرمایه ما نصف شود و کاملا ضرر کنیم. دقیقا به همین خاطر است که امروزه روش های سنتی سرمایه گذاری دیگر جواب گو نیست و جای خود را به روش های نوین سرمایه گذاری از جمله بورس داده است.
بهترین سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر
زمانی که می خواهید سرمایه گذاری را آغاز کنید قطعا به این فکر می افتید که: دلار بهتر است یا طلا؟ بورس بهتر است یا ارز؟ مسکن گزینه مناسبی است یا بانک ها؟ اما برای بهترین سرمایه گذاری در ایران در حال حاضر می توان به بورس و ارز اشاره کرد. در متن های بالا این دو مورد را توضیح دادیم. اما توجه داشته باشید که هرگز دلار را خریداری نکنید و به عنوان سرمایه گذاری انتخاب نکنید. اگر وارد سایت های مختلف شوید یا از سرمایه گذاران خبره پرس و جو کنید قطعا دلار را پیشنهاد نمی کنند.
شاید سوالتان این باشد که حالا در چه کاری سرمایه گذاری کنیم؟ معمولا بورس را به شما پیشنهاد می دهند چون بورس:
۱.سود بالایی دارد ولی در آن ریسک کمتری است: زمانی که به طور کامل وارد بورس می شوید اولین چیزی که متوجه می شوید ریسک کمی که در بورس است. دامنه نوسان شما تغییر چندانی نمی کند یعنی یا از حد مشخصی بالاتر و یا کمتر نمی شود. اما در دلار یا طلا دامنه نوسان همواره در حال تغییر است و عدد آن مشخص نیست.
۲.پشت هر قیمت و سهام شما سود یک شرکت ملی و یا همان تولید ملی است: در متن بالا گفتیم که شما زمانی که بورس را به عنوان بهترین سرمایه گذاری بشناسید و سرمایه خود را در آن قرار دهید در واقع از کشور و یک شرکت حمایت کردید.
به طور کل بورس و ارز ها را به عنوان بهترین سرمایه گذاری انتخاب کنید و سرمایه خود را در آن قرار دهید. البته در این باره نیز حتما با دانش وارد شوید زیرا ورود به هر بازار مالی بدون علم مربوطه، قطعا با سود همراه نیست و ممکن است ضرر های جبران ناپذیری را هم به دنبال داشته باشد.
بهترین سرمایه گذاری در ایران کجاست؟
توجه کنید که برای سرمایه گذاری باید به میزان بازدهی آن هم توجه کنید. اگر بخواهیم بهترین سرمایه گذاری در ایران را متناسب با سرمایه بگوییم بهترین گزینه مسکن(خانه) است.
خرید خانه و شروع کسب و کار با آن دو مزیت دارد:
1. می توانید از آن در صورت نیاز استفاده کنید.
2. قیمت خانه روبه افزایش است و می تواند سود بالایی را برای شما کسب کند.
البته مسکن را در صورتی انتخاب کنید که بخواهید یک مکانی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنید نه یک ارز و یا طلا، در این صورت گزینه مناسبی است. سرمایه گذاری در مسکن با اینکه سود های مخصوص خود را دارد اما دارای چالش ها و سختی هایی است. در واقع باید گفت که هرکاری علاوه بر سود هایی که دارد سختی هایی نیز در آن وجود دارد. سرمایه گذاری در مسکن همواره باعث شده است که سوالات و ابهاماتی در ذهن مردم به وجود آید.
در این بین برخی هنوز هم به سرمایه گذاری در بانک ها می پردازند اما غافل از این که تورم حال حاضر کشور بالای 40 درصد بوده و بانک ها در صورت سود حداکثری فقط 20 درصد سود ارائه می دهند. با این حال فرد سرمایه گذار همیشه 20 درصد در زیان است و ارزش سرمایه خود را رفته رفته از دست می دهد. اخیرا بانک ها سود دهی خود را اندکی تغییر داده اند اما تقریبا دیگر هیچ میل و رغبتی از جانب مردم برای سرمایه گذاری در این موسسات وجود ندارد و بانک ها به گزینه آخر سرمایه گذاری هر فردی تبدیل شده اند. در اینجا به معرفی برخی از معایب سپرده گذاری در بانک ها خواهیم پرداخت:
- زمانی که شما سپرده گذاری بلند مدت در بانک ها را انتخاب کنید، دیگر این امکان را نخواهید داشت که از ان حساب به حساب دیگری انتقال وجه انجام دهید. حتی اگر فرد مورد نظر بخواهد از حساب خود پولی برداشت کند، باید تا انتهای زمان مقرر صبر کند و قبل از ان اجازه چنین کاری نخواهد داشت.
- اگر شما بخواهید سرمایه گذاری کوتاه مدت را جایگزین بلند مدت کنید، سود خیلی کمی به شما تعلق خواهد گرفت.
- اگر شما سپرده گذاری بلند مدت تا 5 سال را انتخاب کنید، دیگر این امکان را نخواهید داشت که سپرده خود را به بازار های دیگر انتقال دهید. با توجه به شرایط ایران بلوکه شدن پول برای مدت طولانی چیزی جز ضرر و زیان را نصیب سپرده گذار نمی کند.
- با توجه به این که کشور در شرایط تورم شدیدی قرار دارد، هر سودی که بانک ارائه دهد پایین تر از نرخ تورم است و این یعنی سرمایه گذاری راکد!
بازار خودرو های ثبت نامی
اخیرا بازار کاذبی برای سرمایه گذاری در ایران به وجود امده است که یک روش بسیار نامناسب به شمار می رود اما همواره افرادی که دانش کافی نداشته و فقط به فکر سود شخصی خود هستند، این کار را انجام می دهند. این بازار کاذب، بازار خرید و فروش ماشین است که افراد زیادی با فراخوان دولت برای پیش فروش خودرو اقدام به ثبت نام می کنند و ابتدا مقداری پول را واریز می کنند و در زمانی نا مشخص خودروی خود را تحویل می گیرند. برخی دیگر نیز در قرعه کشی های خودرو شرکت می کنند و با توجه به این که سرمایه کافی برای پرداخت مبلغ مورد نظر را ندارند، فقط در ان شرکت کرده و در صورتی که بخت با انها یار باشد قرعه به نامشان در می آید. آن ها همان ابتدا به شکل غیر قانونی برگه خود را به شخص دیگری می فروشند و مبلغی را دریافت می کنند و این کار را به بیزینس خود بدل کرده اند.
در طرف دیگری عده ای خودروی صفر خود را دریافت می کنند و در گرانی و آشفتگی بازار آن را گران تر می فروشند و به خیال خود سود خوبی کرده اند اما غافل از آن که این افراد خود بازیچه ای هستند که افراد بالاتر در این صنعت از آن ها سو استفاده می کنند و این طرز فکر را در ان ها به وجود می آورند که با این کار پول خود را دو برابر کرده اند. این افراد نه تنها به اقتصاد کشور ضربه می زنند بلکه به هم نوعان خود در بازار خودرو نیز لطمه جدی وارد می کنند.
صندوق های سرمایه گذاری
شاید تا کنون نام صندوق های سرمایه گذاری به گوشتان خورده باشد اما ندانید این صندوق ها دقیقا چه کاری انجام می دهند. صندوق های سرمایه گذاری روشی غیر مستقیم برای سپرده گذاری به حساب می آیند که در آن مجموعه ای از سهم ها، اوراق مشارکت و دیگر اوراق بهادار مورد معامله قرار می گیرد. صندوق های سرمایه گذاری انواع مختلفی دارند که اساسی ترین تفاوت ان ها در ترکیب دارایی های انان است. این صندوق ها با توجه به ماهیتی که دارند مقداری از سرمایه شان را در بازار های کم ریسک و بی خطر مانند سپرده بانکی، اوراق مشارکت و مقداری را هم در بازار های پر خطر سرمایه گذاری می کنند.
در اینجا برخی از صندوق های سرمایه گذاری را معرفی می کنیم: انواع صندوق های سرمایه گذاری شامل صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت، صندوق سرمایه گذاری سهامی، صندوق سرمایه گذاری مختلط، صندوق سرمایه گذاری قابل معامله (ETF) و … است که هر کدام از این موارد مقاله ای جدا را می طلبد اما در اینجا به یکی از این موارد خواهیم پرداخت و ان صندوق درآمد ثابت است.
صندوق درآمد ثابت
این صندوق ها ریسک خیلی پایینی دارند و برای افرادی که ریسک پذیر نبوده و یا می خواهند با پول کمی سرمایه گذاری کنند بسیار مناسب است. کسانی که در این صندوق ها سرمایه گذاری گذاری می کنند به دنبال سود قابل قبول و تقریبا ثابتی هستند و از ریسک کردن فراری هستند. این صندوق ها بین هفتاد تا نود درصد از سرمایه ها و داری های خود را در زمینه های مختلف سرمایه گذاری می کنند. مقداری از دارایی هایی که بعد از این سرمایه گذاری ها باقی می ماند نیز با نظر مدیر صندوق که حداکثر 10 درصد است، در بورس معامله می شود. نحوه پرداخت سود به سپرده گذاران نیز از قبل مشخص می شود و برای مثال تعیین می کنند که بعد از یک یا سه ماه سودی به افراد تعلق می گیرد.
مزایای صندوق درآمد ثابت چیست؟
با توجه به اوضاع کشور و شرایط تورم و ریسک بالای بازار های مالی، بهتر است سرمایه گذاران همه دارایی خود را به بورس نبرند و مقداری از ان را در صندوق های با سود ثابت سرمایه گذاری کنند. این صندوق ها مزایای زیادی دارند که یکی از این مزایا ریسک پایین و سودی تضمین شده می باشد که در دوره های از پیش تعیین شده به افراد پرداخت می شود. یکی دیگر از مزیت های این صندوق ها، قابلیت نقد شوندگی آنی آنهاست و شما می توانید واحد های صندوق خود را به سرعت به پول تبدیل کنید. در این باره باید بدانید که بیشتر این صندوق ها رکنی به نام ضامن نقد شوندگی دارند و همین موضوع باعث شده است که سرمایه گذاران با اعتماد بیشتری در این صندوق ها به معامله بپردازند.
همان طور که در ابتدا گفته شد قسمت اعظم دارایی این صندوق ها در زمینه های مختلفی از جمله اوراق مشارکت، سپرده های بانکی و … سرمایه گذاری می شد و 10 % ان اجازه سرمایه گذاری در بورس را داشت که این درصد ها اندکی تغییر کرده و اکنون 12 تا 25% می تواند در بورس سرمایه گذاری انجام شود.
ویژگی صندوقهای سرمایه گذاری با درآمد ثابت
به دلیل این که بازار ها و ابزار های مالی در ایران رو به رشد بوده، اوراق مشارکت و شرکت های خصوصی و دولتی زیادی را در این عرصه می بینیم. برای این که اوراق مشارکت افراد را به خرید ترغیب کنند، باید سود های جذابی ارائه دهند که معمولا سود های سه یا چهار درصد بالاتر از سود های بانکی، گزینه خوبی به شمار می رود و با توجه به سود ثابت و دوره ای که دارند، تقاضا های زیادی برای آن وجود دارد. صندوق های با درامد ثابت هم بخش زیادی از دارایی های خود را در این بخش سرمایه گذاری می کنند تا بتوانند سود بیشتری از سود های بانکی را ارائه دهند. لازم به ذکر است که برخی از صندوق های سرمایه گذاری با درامد ثابت بانکی نیز می توانند سود بیشتری از نوع مشابه خود را پرداخت کند. مثلا اگر صندوقی 30 درصد سود می دهد، صندوق مورد نظر انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه می تواند 32 درصد سود را به سرمایه گذاران خود بدهد.
بهترین سرمایه گذاری سال ۲۰۲۰ چه بود؟
بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۲۰۲۰ بر اساس گزارش بنکر (Banker) ارز دیجیتال بیت کوین بوده است. نه تنها در سال ۲۰۲۰ بلکه در ۱۰ سال اخیر نیز این ارز دیجیتال بیت کوین، به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران و کشور های دیگر انتخاب شده است. بیت کوین تا امسال نیز عملکرد قوی را از خود نشان داد همین امر موجب شد تا بازدهی آن افزایش یابد. بیت کوین نیازی به معرفی ندارد چون نام آن در بین سرمایه گذاران و علاقه مندان به سرمایه گذاری بسیار رایج است.
بیت کوین ارزش بالای ۱۷۰ میلیارد دلار که رقم بسیار بالا و قابل توجهی است دارد. روند پیشرفت آن صعودی است و همچنان در حال پیشرفت است. البته قابل توجه است که اکنون بیت کوین به یک ارز دیجیتال بسیار گران بدل شده است و اکثرا به اتر و تتر روی آورده اند که البته این ارز های دیجیتال نیز بسیار سود خوبی دارند. شما عزیزان می توانید برای کسب اطلاعات بیش تر درباره ارز های دیجیتال، مطالب پیشین ما را بخوانید و در صورت تمایل این ارز های دیجیتال پر سود را خریداری کنید.
در آخر ارز دیحیتال بیت کوین به عنوان بهترین سرمایه گذاری در ایران در سال ۲۰۲۰ شناخته شده است. همچنین پیشنهاد می کنیم مقاله بهترین سرمایه گذاری با پول کم را مطالعه کنید.
سوالات متداول
- آیا با پول کم هم می شود در ایران سرمایه گذاری کرد؟
قطعا بازار بورس بازاری است که می توان با سرمایه اندک از 500 هزار تومان در آن فعالیت کرد.
قطعا سرمایه گذاری در هر شرایطی به نفع افراد می باشد. زیرا گذاستن پول در بانک امروزه باعث می شود در طول سالیان از ارزش پول کم شود. اما این سرمایه گذاری ها با رشد بازار رشد می کنند.
در حال حاضر بهترین سرمایه گذاری در فارکس و ارز های دیجیتال است.
در حال حاضر بیت کوین بهترین ارز دیجیتال شناخته شده است که افراد زیادی مایل به خرید ان هستند و به دلیل سود دهی بالایی که دارد جایگاه اول را در بین ارز های دیجیتال از آن خود کرده است.
انواع ریسک سرمایهگذاری چیست؟
ریسک در تعریفی ساده به این معنی است که، با علم بر غیر قابل پیشبینی بودن موضوعی، دست به عملی بزنیم که اطمینانی از نتیجه بخش بودن آن نداریم. کلمه ریسک مفهوم خطر را تداعی میکند اما ریسک الزاما منفی نیست و بیشتر معنای عدم قطعیت دارد. در حقیقت ریسک دارای دو بعد مثبت و منفی است. گاهی اتفاق میافتد که ما خود را در معرض ریسک قرار میدهیم و با فرصتهای مثبت روبهرو میشویم. در مقالات قبلی مفهوم ریسک و بازده در سرمایه گذاری را مفصل بررسی کردیم و در این مقاله، انواع ریسک در سرمایهگذاری را بررسی خواهیم کرد.
ریسک سرمایهگذاری چیست؟
ریسک در سرمایهگذاری نیز عبارت است از عدم اطمینانی که در بازدهی سرمایهگذاری وجود دارد. اصل ثابت سرمایهگذاری سودآوری آن است؛ تا از سود ده بودن معاملهای اطمینان نداشته باشیم تمایلی برای سرمایهگذای در آن نداریم. به همین خاطر افرادی که ریسکگریز هستند از سرمایهگذاری در جایی که احتمال ریسک و خطر از بین رفتن سرمایه وجود دارد امتناع میکنند و وارد پروسههای سرمایهگذاری پر مخاطره نمیشوند، مگر آن که سود برآورد شده بسیار زیاد باشد.
ریسک قابل اندازهگیری است و شرکتهای بسیاری زمان و منابع مالی خود را برای شناسایی ریسکهای احتمالی قرار میدهند تا بتوانند ریسک سرمایهگذاری خود را مدیریت و کنترل کنند. برای اندازهگیری ریسک سرمایهگذاری، معیارهای وجود دارد که از مهمترین آنها انحراف معیار بازده تاریخی است. این که انحراف معیار بازده تاریخی محاسبهشده بالا باشد به آن معنا است که ریسک سرمایهگذاری بسیار زیاد است.
انواع ریسک سرمایهگذاری
در بالا به تعریفی از ریسک سرمایهگذاری اشاره کردیم، در ادامه باید بدانیم که هرگاه بخواهیم درباره سرمایهگذاری صحیح تصمیم بگیریم باید با انواع ریسک سرمایهگذاری آشنایی داشته باشیم. به طور معمول ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
- ریسک سیستماتیک: ریسکی را که به شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه مرتبط است، ریسک سیستماتیک میگویند. این ریسک محدود به صنعت خاصی نمیشود و بر تمامیت بازار تأثیر میگذارد و به هیچ عنوان قابل حذف شدن نیست به این معنی که در هر شرایطی باید پذیرای ریسک سیستماتیک باشید.
- ریسک غیر سیستماتیک: این نوع، برخلاف سیستماتیک قابل کنترل است و بستگی به تصمیم سرمایهگذار دارد. به عنوان مثال شخص میتواند سهام شرکتی را که عملکرد نامناسبی در شرایط بحرانی دارد، خریداری نکند و ریسک خود را کاهش دهد.
انواع دیگری از ریسک وجود دارند که زیرمجموعه ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک هستند و در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
ریسک نرخ سود
زمانی که سرمایه خود را در چند حوزه مختلف سرمایهگذاری میکنیم ریسک نرخ سود مطرح میشود. تصور کنید مقداری از سرمایه را به اوراق مشارکت با سود ۱۵ درصد اختصاص دهیم، مقداری از آن را در بانک با سود ۱۵ درصد بگذاریم و مقداری را سهام با سود ۲۰ درصد خریداری کنیم. در این جا با برآورد میزان سوددهی این سه حوزه، به نتیجه میرسیم که خرید سهام برای ما به صرفهتر است و بهتر است پول بیشتری را در این حوزه مالی سرمایهگذاری کنیم و عکس این مطلب هم صادق است. در واقع تفاوت نرخ سود این سه سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از سه گزینه که ریسک کمتری دارد، سوق دهد.
ریسک تورم
ریسک تورم یا به تعبیری ریسک قدرت خرید، به احتمال کاهش ارزش دارایی بر اثر تورم و کم شدن ارزش واحد پول یک کشور در آینده گفته میشود. رشد نرخ تورم ارتباط مستقیم با بازدهی سرمایهگذاری دارد و عبارت است از ریسک قدرت خرید یا کاهش قدرت خرید. برای توضیح بیشتر، اگر شخصی انتظار بازدهی ۵۰ درصدی از سرمایهگذاری خود داشته باشد و تورم سالانه ۲۰ درصد باشد در نهایت ۳۰ درصد بازدهی خواهد داشت بنابراین هرچه نرخ تورم افزایش یابد، میزان بازدهی سرمایهگذاری ما کم میشود. پس باید گزینهای را انتخاب کنیم که پس از کسر تورم موجود و تورم پیشبینی شده، بازدهی قابل قبولی داشته باشد.
ریسک مالی
تعهدات مالی و وامهای شرکتی که قرار است در آن سرمایهگذاری شود برای بسیاری از سرمایهگذاران مسئله مهمی است؛ زیرا هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی آن بیشتر باشد، توان شرکت برای توسعه و گسترش و نهایتا افزایش سوددهی کم میشود. این تعهدات و تسهیلات در صورتهای مالی شرکتها موجود است و سرمایهگذاران میتوانند با مطالعه صورتهای مالی، از شرکتهایی که تعهدات مالی زیاد و در نتیجه ریسک مالی بالا دارند حذر کنند و به سراغ شرکتهای کم ریسک تر بروند.
ریسک نقدشوندگی
داراییهایی که خرید و فروش آنها به آسانی صورت میگیرد، ریسک نقدشوندگی کمتری دارند. سرمایهگذاری مطلوب، آن است که سرمایهگذار هرزمان که اراده کند بتواند سهام خود را نقد کند. اگر شما سهمی داشته باشید که به دلیل عملکرد نامناسب شرکت کسی آن را نمیخرد، شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. در واقع هرچه سرعت خرید و فروش سهامتان بیشتر باشد، معاملات آن روانتر و ریسک آن کمتر است.
ریسک نرخ ارز
این نوع ریسک در مورد شرکتهایی است که عمده مواد اولیه خود را وارد میکنند. با رشد نرخ ارز، این شرکتها درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهند شد و باید هزینه زیادی را متحمل شوند و روشن است که هزینه بالای شرکت، میزان سوددهی آن را کاهش میدهد و در نتیجه سرمایهگذاری در آن با ریسک همراه خواهد شد.
ریسک تجاری
ریسک تجاری شامل تمامی هزینههای یک شرکت برای عملیاتی کردن پروژههایش است. شرکتی که قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است از ریسک تجاری کمتری برخوردار است. این هزینهها شامل حقوق پرسنل، هزینه تولید، اجاره تسهیلات و هزینههای اداری میشود.
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری یا نکول، مربوط به زمانی است که یک شرکت توانایی وصول سود قراردادی و اصل سرمایه را براساس تعهدات خود نداشته باشد. ریسک اعتباری یا ریسک عدم بازپرداخت سود، برای سرمایهگذاران نگرانکننده است. توجه داشته باشید اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک را دارند و بازدهی آنها نیز کم است و در مقابل اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتری هستند.
ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک و نوعی از ریسک مالی به حساب میآید. بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی و تغییر قوانین دولتی سبب میشود که دولت یک کشور بصورت ناگهانی سیاستهای خود را تغییر دهد و این امر روی تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. نام دیگر این نوع ریسک، ریسک ژئوپلیتیک است. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، به مقاله «تاثیر ریسکهای سیاسی بر بازار بورس ایران و جهان چیست؟» مراجعه بفرمایید.
ریسک بازار
ریسک بازار در بین انواع ریسکها، آشناترین ریسک به حساب میآید و عبارت است از تغییر بازدهی بر اثر نوسانات کلی بازار. تمامی اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، عواملی مانند: رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و… باعث تغییر بازار و پیدایش این نوع ریسک میشوند. در بازار سهام، آتی سکه و فارکس و بازارهایی با نوسان بالا، بیشتر از باقی بازارها با این ریسک مواجه هستیم.
طبقهبندی افراد از نظر ریسکپذیری
افراد از نظر پذیرش میزان ریسک به ۳ دسته زیر تقسیمبندی میشوند:
- افراد ریسکگریز: کسانی که در مقابل سرمایهگذاری خود سیاستی محافظهکارانه پیش میگیرند. این افراد تنها در جایی سرمایهگذاری میکنند که مطمئن باشند که احتمال موفقیت بسیار بالا است.
- افراد ریسکپذیر: استراتژی این افراد جسارات و شجاعت در سرمایهگذاری است. این افراد پذیرای ریسک بالا هستند و به شانس و هوش مالی خود اعتقاد زیادی دارند.
- افراد خنثی نسبت به ریسک: این گروه نسبت به ریسک کردن در زندگی خود واکنشی خنثی دارند. در مقابل سود و یا زیان پول خود خنثی هستند زیرا ارزش پول را همان ارزش اسمی آن میدانند.
نکته دیگر این است که به طور طبیعی به دست آوردن سود بیشتر با پذیرش ریسک بیشتر، امکانپذیر است. پس نمیتوان ریسک نکرد و سود فراوان کسب کرد. زمانی که شما با پذیرش ریسک بالا، سود زیادی به دست میآورید این سود پاداش شما است و در اصطلاح به آن صرف ریسک میگویند.
سخن آخر
در آخر لازم است به این نکته اشاره کنیم که، مهار کردن همه ریسکهای سرمایه گذاری عملا ممکن نیست اما با داشتن دانش و تجربه مدیریت ریسک، میتوان میزان ریسک را کاهش داد. یکی از راهکارهای کاهش ریسک سرمایه گذاری در بورس، تنوع بخشیدن به سبد دارایی است. شنیدهایم که از قدیم گفته اند؛ همه تخم مرغهای خود را در یک سبد نگذارید. با تنوعبخشی به داراییهایمان در واقع از بالا رفتن ریسک کلی سبد جلوگیری میکنیم. سرمایهگذاری در حوزههای مختلف مالی باعث میشود که با کنار هم قراردادن داراییهای مالی متنوع، در مجموع ریسک کمتری را متحمل شویم. تنوعبخشی باید با دانش و تجربه کافی همراه باشد و در این زمینه لازم است با تحلیلگران و کارشناسان و متخصصان مالی مشورت کرده و از آنها مشاوره دریافت کنیم.
انواع ریسک و مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال
مقدمه هیچ سرمایهگذاری و هیچ بازار سرمایهای نمیتواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه میتواند باعث سودآوری شود، میتواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالشبرانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که میخواهند […]
مقدمه
هیچ سرمایهگذاری و هیچ بازار سرمایهای نمیتواند کاملاً بدون ریسک و خطر باشد. به همان قدر که بازار سرمایه میتواند باعث سودآوری شود، میتواند زیان هم به بار بیاورد. این قسمت ترسناک و البته چالشبرانگیز بازار سرمایه است. بازار ارز دیجیتال هم مثل دیگر بازارهای سرمایه از این قاعده مستثنی نیست. کسانی که میخواهند در این بازار فعالیت کنند باید به این امر آگاه باشند که به همان میزان که سرمایهگذاری درست و اصولی به سودآوری ختم میشود، یک سرمایهگذاری غلط باعث زیان میشود.
یکی از عواملی که در بحث جلوگیری از زیان مؤثر است؛ بحث مدیریت ریسک است. اگر بتوانیم ریسکپذیریمان را در بازار ارز دیجیتال مدیریت کنیم نهتنها زیان نمیکنیم بلکه سود هم به دست میآوریم. در این مقاله با مبحث مدیریت ریسک ارز دیجیتال همراه ما باشید.
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال به فرایند شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطر سازی گفته میشود که در هنگام سرمایهگذاری در این بازار ممکن است پیش بیاید. اگر مدیریت ریسک ارز دیجیتال بهدرستی انجام شود، میتواند با کنترل وقایع آینده از ضررهای احتمالی پیشگیری کند.
ارزهای دیجیتال، داراییهای غیرمتمرکز هستند که بر خلاف ارزهای فیات تحت کنترل مرجع نظارتی یا بانک مرکزی قرار ندارند. این ارزها محصولی را به فروش نمیرسانند، بازدهی کسب نمیکنند یا برای هزاران نفر شغل ایجاد نمیکنند. آن ها بهطورکلی سود سهامی پرداخت نمیکنند. ازاینجهت ارزشگذاری آن ها بسیار دشوار است.
علاوه بر این یک سفارش نسبتاً بزرگ میتواند بهراحتی قیمت ارزهای دیجیتال را به سمت بالا یا پایین سوق دهد. در بازار رمزارزها همواره باید سعی کرد که در کف قیمت خرید کرد؛ یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش مییابد و در سقف قیمت فروخت. مشکل این است که اکثر مردم نمیدانند که چه زمانی دارایی خود را بفروشند. همه این موارد نشاندهندة ریسک بازار ارز دیجیتال است.
بازار ارز دیجیتال هم مانند هر بازار دیگری خالی از ریسک نیست.
انواع ریسک در بازار ارز دیجیتال
چهار نوع ریسک اصلی در بازار ارز دیجیتال وجود دارد که باید از آن ها آگاه بود تا معامله موفقیت آمیزی انجام داد:
ریسک بازار
یک اصطلاح قدیمی در ارز دیجیتال به نام “هودل” وجود دارد که میگوید توکنهای خود را حفظ کنید و امیدوار باشید که به ماه بروند (به معنای آنکه افزایش قیمت زیادی داشته باشند). نکته دیگر این است که در کف قیمت بخرید یعنی هنگامی که قیمت ارز دیجیتال کاهش مییابد به خرید آن بپردازید. نکتة دیگری که بسیاری از معامله گران هنوز متوجه آن نشدهاند، نحوه خروج از ضرر است.
خروج بهموقع برای کسب سود یک موضوع است و خروج از ضرر نیز یک موضوع کاملاً متفاوت است. در اینجا بحث سفارشهای استاپ لاس (stop-loss) یا حد ضرر به میان میآید. انجام معامله بینقص ملزم به داشتن نقاط ورودی و نقاط حد ضرر دقیق است تا به مدیریت ریسک و توقف ضرر خود در معاملات بپردازیم. اکثر معامله گران بین 1 الی 3 درصد سرمایه خود را در هر معامله ریسک میکنند. این محدوده ممکن است مناسب تمام افراد نباشد، اما سفارشهای حد ضرر همواره باید در این محدوده باشند.
ریسک طرف مقابل معامله
یکی دیگر از ریسکهای موجود در بازار ارز دیجیتال، ریسک طرف مقابل معامله (Counterparty Risk) است. در این شرایط امکان هک شدن صرافیها وجود دارد. نفوذهای امنیتی اغلب در عرصه ارز دیجیتال رخ میدهد. فقط در سال 2019، 12 صرافی بزرگ ارز دیجیتال هک شدند. این شرایط نامناسب معمولاً به تعطیل شدن صرافی، ازدسترفتن پول یا کسبوکار مردم و خروج کاربران از این حوزه منجر میشود. این یکی دیگر از ریسکهای بازار ارز دیجیتال است.
معاملات مارجین ارز دیجیتال
معاملات مارجین به معنای استفاده از سرمایههای قرض گرفته شده از کارگزاری بهمنظور انجام معاملات داراییهای مالی میباشد. معاملات مارجین میگویند که وثیقه وام از کارگزاری را شکل دهند. یکی روشهای کاهش ریسک طرف مقابله، انجام معاملات مارجین است. اکثر مردم اعتقاد دارند که معاملات مارجین بهترین روش برای ازدستدادن سرمایه است.
این حرف زمانی درست است که کاربر بداند چه کاری میخواهد انجام دهد. انجام معاملات مارجین بدون داشتن اطلاعات درباره آن همانند هدایت کشتی است بدون آن که اطلاعاتی دربارة ناخدا بودن داشته باشید؛ بنابراین اگر این معاملات بدون دانش کافی انجام شوند ریسک بزرگی محسوب میشوند.
ریسک روانشناختی
این ریسک ارتباط کمتری با پول شما دارد اما همچنان یک ریسک بزرگ محسوب میشود. اگر ذهن شما برای تصمیمگیریهای مهم و بزرگ آماده نباشد و نتوانید منطقی فکر کنید، معاملات خوبی هم نمیتوانید انجام دهید.
با مدیریت ریسک می توان مقدار ریسک معامله را کنترل کرد.
چگونه مدیریت ریسک کنیم؟
تنوع در سبد سرمایهگذاری
باتوجهبه نوسانات بازار ارز دیجیتال، بهتر است همة تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید. کلیه سرمایهگذاران باتجربه با سرمایهگذاری در داراییهای گوناگون و ایجاد تنوع، به محافظت از خود و سرمایهشان در برابر ریسک میپردازند. به طور معمول انتخاب ترکیبی از یک گروه دارایی (حتی ترکیبی از گروههای دارایی متفاوت در سبد سرمایهگذاری شما) برای سرمایهگذاری، تدبیر خوبی برای کاهش خسارات ناشی از نوسانهای ناگهانی قیمت در یک صنعت یا بازار است. نوسان بازار ارزهای دیجیتال میتواند حتی مطمئنترین معاملات را خراب کند و ضرر هنگفتی به سرمایهگذاران برساند؛ بنابراین بهتر است روی ارزهای متفاوتی سرمایهگذاری کنید.
توجه به سیاستهای قانونی کشور
هرچند ماهیت وجودی ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاری برروی آن ها در اغلب کشورهای دنیا بهصورت قانونی پذیرفته شده است، اما برخی از دولتها برای مبادلات ارزهای دیجیتال، محدودیتهایی را اعمال کردهاند. این قوانین و محدودیتها باتوجهبه شرایط حاکم بر جامعه میتواند تغییر کند؛ بنابراین بهتر است همواره از قوانین جدید و تغییرات آن خبر داشته باشید.
مدیریت احساسات و هیجان
یکی از مواردی که میتواند معاملات را خراب کند، تصمیمهای احساسی و غیرمنطقی است. همیشه سعی کنید که خونسرد و منطقی باشید. احساسات خود را مدیریت کنید و بر اطلاعاتی که مقابل شما است مثل قیمت، حجم، اخبار و روند بازار تمرکز کنید.
رعایت نسبت ریسک به پاداش (ریوارد)
تریدرها اغلب از این نسبت برای تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. نسبت ریسک به پاداش، نشان میدهد که سرمایهگذار بهازای ریسک ازدستدادن هر واحد از دارایی خود در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه سودهای مورد انتظار (Expected Returns) از یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن سودها باید متحمل شوند، استفاده میکنند. توجه به این نسبت و محاسبه آن قبل از ورود به یک معامله، یکی از راههای مناسب برای مدیریت ریسک و جلوگیری از ضررهای احتمالی است.
سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال به ریسک پذیری نیاز دارد.
تحمل کردن ضرر
همة سرمایهگذاران در برخی از معاملهها ممکن است بخشی از سرمایه خود را از دست بدهند؛ سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی از افراد وقتی در یک روز سرمایه خود را از دست میدهند، برای جبران آنی خسارت شروع به تصمیمگیریهای احساسی میکنند. توجه به این نکته مهم است که عجله در تصمیمگیری برای جبران سرمایه ازدسترفته، شما را به ضرر بزرگتری سوق خواهد داد.
توجه به مسائل امنیتی
کیف پولهای زیادی برای سرمایهگذاری ارز دیجیتال بهصورت نرمافزاری و سختافزاری موجود هستند. اما تمام این کیف پولها برای سرمایهگذاری معتبر نیستند. بسیار مهم است که قبل از سرمایهگذاری شناخت و اطلاعات کافی راجع به کیف پولهای معتبر بازار داشته باشید. یک نکتة مهم دیگر حفاظت از رمز عبور کیف پولتان است. هرگز کلید دسترسی به کیف پولتان را که همان کلید خصوصی شماست را در اختیار افراد دیگر قرار ندهید.انواع ریسک های دیگر در بازار سرمایه
نتیجهگیری
بازار ارز دیجیتال پر از ریسک است و سرمایهگذاری در این بازار نیازمند ریسکپذیری است. اما مهمتر از ریسکپذیر بودن، مدیریت ریسک ارز دیجیتال است. در این مقاله سعی شد که انواع ریسک و راههای مختلف مدیریت آن را به شما معرفی کنیم. بدیهی است هرگونه سرمایهگذاری به کسب آگاهی و مشورت با متخصصین این امر نیاز دارد.
مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
وب نوشتهاي روزانه
براي ارزيابي ريسك يك پروژه براي سرمايعگذاري، نياز به تشخيص و تعيين انواع ريسكهاي موجود در آن ميباشد. سرمايه گذاران ايالات متحده، عوامل ريسك موثر بر ارزيابي سرمايه گذاري را به پنج بخش پذيرش بازار، تمايز محصول، توانائيهاي مديريتي، محدوديتهاي محيطي و احتمال خروج وجه نقد تقسيم كردند. مطالعات بعدي، از عمري بودن كيفيت و چگونگي تيم مديريتي حكايت داشت. گوليس براي ارزيابي ريسك شش بخش متفاوت شامل ريسک توسعه، ريسک توليد، ريسک بازار، ريسک مديريت و ريسک مالي را تعيين كرد. هاتنستون [1] چارچوب مفيدي را به منظور شناسايي و تجزيه و تحليل ريسک بازار، ريسک استراتژي (راهبردي)، ريسک فنآوري و ريسک سازمان، ارائه کردهاند و ماكميلن [2] پنچ نوع ريسك متفاوت ريسک رقابتي، ريسک ضمانت، ريسک سرمايه گذاري، ريسک مديريت، ريسک اجرايي ، ريسک رهبري را از هم تشخيص داد.
لازم به يادآوري است كه وقتي يک شرکت براي محصول خود داراي بازار موجود و مشخصي باشد، تهديدي از جانب رقبا وجود نخواهد داشت به عبارتي اينجا ديگر ريسک رقابتي وجود ندارد.
نشريه سرمايه مخاطرهجوي آسيا [3] انواع ريسك را به صورت زير معرفي ميكند:
· تغيير در رشد صنعت برخلاف برآوردهاي قبلي
· تغيير در بهاي رقابتي كالا برخلاف برآوردهاي قبلي
· انحراف در برنامه زماني دستيابي به توسعه و گسترش محصول
· مواجهه با مشکلاتي از قبيل عدم دريافت مواد اوليه و .
· تغيير در ساختار بازار ( به عنوان مثال يک عرضه کننده جديد با يک فنآوري جديد )
· احتمال تغيير در مقدار نيروي کار آموزش ديده و هزينه آنها
آقاي كتلينكوف [4] انواع ريسك را در يك طرح، شركت و موسسه، براساس مراحل رشد آن به پنج نوع ريسك به شرح زير تقسيم كرد:
اين ريسك مرحله ورود به بازار و انتقال از فاز پژوهشي و طراحي به محيط واقعي روي ميدهد. بديهي است كه در اين مرحله بايد نيازهاي بازار و قوانين را شناخت. در اين مرحله احتمال عدم توجه به رقبا در ايجاد محصول رقابتي وجود دارد.
مواردي چون بالابودن مقياس تحهيزات و تسهيلات محصول و همچنين توسعه ندادن محصولي منحصر به فرد در بازار از مهم ترين ريسكهاي فناوري است.
3- ريسك بازاريابي
احتمال متفاوت بودن ارزيابي اوليه بازار با ميزان بازار واقعي محصول، عدم پذيرش بازار، وجود رقباي بزرگ و فشار هزينه بر كيفيت محصول يا خدمت نمونه هايي از ريسك بازاريابي است.
نداشتن سرمايه كافي، تراز منفي جريان نقدي، گردش ضعيف دارائيها و تاكيد بر فروش به جاي سودآوري از عوامل مهم ريسك مالي است.
5- ريسك مديريت و تيم اداره كننده
بي توجهي به نيازها و انتظارات، ارزشها و فرهنگ محلي و تخصص، از جمله اين ريسكها هستند.
در يك مطالعه دقيقتري كه توسط ريد و مارشكين صورت گرفته است. عوامل ريسك به نه دسته اصلي تقسيم شدهاند. هر دسته نيز خود به چند عامل تقسيم ميشود. جدول زير اين عوامل ريسك را فهرست كرده است.
ريسک کارآفرين/ صاحب طرح
ريسک عملياتي/ اجرايي
اين عوامل ريسك در ادامه بطور مختصر تبيين ميگردد.
1- ريسک صاحب طرح / کارآفرين
· صداقت و درستي / قابل اطمينان بودن صاحب طرح / کارآفرين:
اين قسمت مهمترين عامل عمري در ارزيابي کارآفرين است، با اينحال محاسبه و سنجش اين عامل در عمل بسيار مشکل خواهد بود.
· تجربه اول کارآفريني :
کارآفرين ممکن است استعداد يا شم کارآفريني نداشته باشد؛ از اينرو ايجاد و توسعه يک کسب و کار براي وي بي نهايت سخت خواهد بود.
· عدم تجربه در رشته / شاخه مربوط:
نتيجه اين عامل، اعتماد به نفس کم کارآفرين است و اولين تجربه کسب و کار مشکلات زيادي براي کارآفرين ايجاد مي کند؛ بطوريکه کارآفرين زمان زيادي صرف سازماندهي فعاليتها خواهد نمود .
· ارتباط کم با افراد مرجع و کليدي:
معممولاً کسب و کارها نيازمند کمک و همراهي متخصصان متفاوتي در مراحل مختلف توليد و کسب و کار هستند. به اين ترتيب ايجاد ارتباط با اين افراد بسيار مهم است تا بتوانند به صورتي آرام و بي دغدغه فعاليت کنند.
· عدم تجربه در زمينه بازار / فناوري :
نتيجه اين عامل مي تواند انتخاب ناصحيح فناوري ، عملکرد ضعيف و راهبرد ضعيف بازاريابي باشد.
· مرحله رشد محصول :
اگر محصول در مرحله اوليه رشد باشد، طرح ريسک بسيار بالايي درپي خواهد داشت. از طرفي براي رسيدن به مرحله تجاري سازي ممکن است نياز به فناوري پيچيدهاي در فرايند ساخت و يا نياز به سرمايهگذاري عظيمي داشته باشد.
ثبات و ماندگاري محصول در بازار وابسته به مرحله ايي است كه شركت شروع به توليد محصول ميکند. هرچه محصول به دوره افول خود نزديك تر باشد، ماندگاري آن بيشتر خواهد بود.
· ريسک مهندسي معکوس:
بسياري از محصولات در معرض خطر مهندسي معکوس هستند؛ مخصوصاً محصولاتي که داراي پيچيدگي خاص و نيازمند بستر ثابت بلند مدتي براي فعاليت هستند.
· پيچيدگيهاي ساخت و تعداد فناوريهاي مربوط به طرح:
فرايند توليد محصول را دشوار مي سازد و تهديدي براي کارآفرين ( صاحب طرح) به شمار مي آيد. با اين حال اگر شرکت سرمايه پذير قادر به انجام عملياتهاي پيچيده اين طرح باشد، مي تواند مزيت رقابتي مطلوبي در قبال ديگر رقباي خويش به دست آورد و بدين ترتيب ريسک مهندسي معکوس هم کاهش خواهد يافت.
· دسترسي به فناوري برتر و مرغوب:
دسترسي بازار به محصولي با فناوري برتر، جذابيت فعاليت توليدي شرکت سرمايه پذير را کاهش داده و ممکن است حتي موجب نابودي بازار محصول شود. بنابراين تأثير هزينه فناوريهاي رقابت پذير بايد مورد توجه دقيق قرار گيرد.
· غير قابل پيش بيني بودن پيشرفت و رشد فناوري:
همانطور که از نام اين عامل بر ميآيد، پيش بيني پيشرفت و رشد فناوري بسيار مشکل است. فناوري کاملاً جديدي ميتواند جايگزين فناوري موجود گردد. مخصوصاً شرکتهاي سرمايه پذير فعال در صنايع پيشرفته ممکن است با اين خطر مواجه گردند. پيشرفت و توسعه فناوري اجزاء محصول نيز بسيار سريع است.
· چرخه عمر فناوري :
خواه فناوري جديد باشد، خواه در مرحله اوج خويش، شرکت سرمايه پذير با مسئله رقابت پذيري و سود آوري آتي شرکت درگير خواهد بود. اگر فناوري بسيار جديد باشد، بايد در تصور قابليت فناوري محتاط بود و دقت کرد که در مورد فناوري که به مرحله رشد و تکامل رسيده بايد بازار بزرگ و کافي براي شرکت سرمايه پذير وجود داشته باشد.
· ابزار و نيازمنديهاي سرمايه گذاري به منظور يکپارچه سازي فناوريها:
ممکن است نياز به تلفيق فناوري جديد براي سرمايه گذاري ممنوعيت قانوني داشته باشد.
· عدم توانايي سازمان براي يکپارچه سازي فناوريها:
اگر انتقال موفقيت آميز فناوري صورت نپذيرد (در موردي که فناوري جديدي نياز باشد) و سازمان توانايي يکپارچه سازي فناوري را نداشته باشد شرکتي که به آن کمک شده است ، توانايي ايجاد اثري را نخواهد داشت؛ حتي اگر فناوري بالايي داشته باشد .
· منبع فناوري/حسن نيت عرضه کننده:
در مواردي که فناوري بالايي لازم است ، شناخت سابقه منبع (تأمين کننده ) فناوري بسيار مهم است. همچنين بايد قراردادي اختصاصي با تأمين کننده امضاء شود؛ تا اينکه مشکلات آينده را پاسخو باشد .
فناوري بالا، مشکل جذب و يکپارچه سازي دارد و فناوري پايين، موانع را براي ديگران کاهش ميدهد .
· استفاده کنندگان جديد؛ عدم قطعيت و اطمينان در پيش بيني بازار :
اگر محصول در بازار جديد باشد، اين ريسک افزايش مي يابد . موفقيت محصول توليد شده بستگي به ميزان پذيرش بازار دارد. در بعضي مواقع، محصولي با فناوري بالا، ممکن است که در جذب مشتري جديد، شکست بخورد. اين در صورتي است که مشتريان آمادگي براي آن محصول را نداشته باشند. بنابراين، شرکت در اين مقوله، نيازمند بازاريابي بالايي است؛ بخصوص اگر محصول توليد شده، در بازار جديد باشد.
اين مقوله، رشد يک شرکت و در نتيجه سودآوري آينده آن را تحت تأثير قرار مي دهد.
رقباي قوي در بازار ، سهم حضور شرکتي را که سرمايه پذير است، در بازار کم ميکنند.
· محصولات جانشين / معادل:
محصولات جايگزين، ممکن است محصول فعلي شرکت را از بازار خارج سازد. شرکت مجبور است محصولات جايگزين را در نظر داشته باشد و آنها را بشناسد. آنها مجبورند که خصوصيات و ابعاد جديدي را به محصولاتشان به منظور حفظ محصول در برابر محصولات جايگزين، اضافه کنند .
اگر ديوار ورود رقبا کوتاه باشد، احتمال بسيار زيادي وجود دارد تا رقباي جديد بازار را در دست گيرند و سطح رقابت را تشديد کنند .
· هزينه بالاي بازاريابي:
به منظور معرفي محصول به بازار، هزينه بازاريابي ممکن است مانعي در راه شرکت باشد.
· مجموعه رقباي سازمان نيافته در بازار:
مجموعه رقباي سازمان نيافته در بازار نيز به ريسک مربوط به بازار شرکتهاي سرمايه پذير اضافه مي شود.
· وضعيت بازار سرمايه(کمبود فرصتهاي خروج):
صندوقهاي سرمايه گذاري ، با اين نيت که بعد از چند سال، بتوانند از شرکت، جدا شوند در آنها سرمايه گذاري ميکنند. بنابراين، بايد فرصت مناسبي در بازار سرمايه براي آنها وجود داشته باشد. همچنين موقعيت بازار سهام نيز در زمان جدا شدن مهم است؛ زيرا اين موضوع بر بازده اين صندوقها اثر ميگذارد.
· نابرابري نسبت اهرم فعلي با متوسط صنعت:
اين نسبت بايد متناسب با متوسط صنعت باشد؛ چون نسبت نسبت جاري ممکن است بر روند جريان کسب و کار شرکت سرمايه پذير، تأ ثير بگذارد .
· ديدگاه رشد شرکت:
موضوعي که براي سرمايه گذار حائز اهميت است اينست که پيش بيني کنند که شرکت به اندازه کافي در سالهاي بعد ( تعداد سال کم ) رشد ميکند و به مرحله انتشار عمومي سهام (IPO) ميرسد. اين موضوع همچنين سودآوري آتي شرکت سرمايه پذير را تعيين خواهد کرد.
اگر شرکتي که در آن سرمايه گذاري مي شود ، در بازار صادرات فعاليت کند يا اگر که وام به ارز رايج دريافت شود، اين ريسک (ريسک نرخ ارز ( زياد مي شود. در بعضي مواقع ، آنها مي توانند مواد اوليه و تجهيزات را از خارج وارد کنند، خلاصه آنها را نسبت به نوسانات نرخ ارز جاري، حساس اند.
هنگامي که يک شرکت، فعاليت خود را شروع ميکند ، ممکن است که با مشکلاتي از قبيل نقدينگي کم و ناکافي روبرو شود. به خصوص اگر فاز اول از کار آن به خوبي، انجام نشود. در اين مورد ، مشکل ترتيب دادن و منظم کردن سرمايه کلي در گردش، ممکن است که به شرکت سرمايه گذار سرايت کند.
· نرخ بازده مورد انتظار:
سرمايه گذاري در واقع يک بده- بستان بين ريسک و بازده است. انتظار از بازده به درجه ريسک موجود در طرح بستگي دارد. هر احتمالي وجود دارد که شرکتهاي سرمايه گذار خطر پذير ممکن باشد که نتوانند نرخ بازده مورد انتظارشان را دريافت دارند.
· عدم شناخت روشهاي استاندارد مالي:
اين موضوع ممکن است مشکلاتي را در بررسي شرکت، طرح ريزي مالي ، تخمين هزينه و غيره ايجاد نمايد.
6- ريسک عملياتي و اجرايي
کارکنان و کارگران با تجربه ، همراه با آموزش کافي براي توليد محصولات با کيفيت مناسب در اين مورد لازم است.
· توانايي توليد کننده يا سازمان:
موفقيت فرايند توليد محصول وابسته به دانش فني افراد شرکت، تواناييهاي کارکنان سازمان و انتخاب صحيح تجهيزات کارگاه است. مديريت شرکت براي انتخاب مناسب فناوري و ماشين آلات کارگاه بايد در زمينه مرتبط با آن عمل متخصص باشد و يا از نظر کارشناسان استفاده نمايند.
اگر تجهيزات کارگاه/ کارخانه، محصول کشور يا همان منطقه باشد، مشکلي در تعمير و نگهداري وجود نخواهد داشت؛ اما اگر اين تجهيزات محصول کشورهاي خارجي باشند بايد قراردادهاي پشتيباني، با سازندگان انعقاد گردد.
· تعهد ساخت توسط توليدکنندگان:
اگر انتظار باشد کيفيت محصولات بسيار بالا باشد، آنگاه فشار بسيار زيادي بر تيم سازنده محصول، وارد ميشود و ريسک بالايي در ناتواني توليد محصول مورد توقع و نيروي کار آموزش ديده وجود خواهد داشت.
· عدم دسترسي به نيروي کار ماهر و مشکلات نگهداري:
اين عامل مشکلات عملياتي خاص خودش را به دنبال خواهد داشت.
· نداشتن ارتباط با افراد کليدي و مرجع و مشکلات در رابطه با نظم دهي به وجوه و درآمدهاي اضافي:
اين عوامل در فرايند اجراء و استقرار سيستم مناسب توليد، مشکل ايجاد مي کنند.
اين موضوع بيشتر يک مشکل سازماني است و کارايي سازمان وابسته به آن است. اما بايد دقت کرد که تحقق آن بسيار دشوار خواهد بود.
· تغيير و جابجايي کارمندان:
معمولاً جذب نيروهاي تمام وقت براي يک سازمان تازه تأسيس، مشکل است و اگر اين نيروها بعد از مدتي سازمان را ترک کنند مشکلات حادي براي سازمان بوجود خواهد آمد.
· وابستگي حياتي به عدهاي از کارکنان:
اين موضوع فرايند توليد را حساس و ضعيف ميکند و در نتيجه باعث ريسک بالايي ميشود
8- ريسک استراتژي شرکت
· شکست در رقابت با رقبا:
استراتژي، رابطي بين بازار و سازمان است. بدون يک استراتژي معين، فناوري و توانمنديهاي سازماني غير متمرکز بوده و اغلب مسير درستي را طي نميکنند. بنابراين کارآفرينان، مجبور هستند که مسير راهبردي مشخصي از ابتدا داشته باشند و بايد اساس مزيت رقابتي خودشان را انتخاب کنند.
· تفاوتها و تنوع غير مرتبط:
اين موضوع ريسک بالايي را به همراه دارد. اين مسئله زماني اتفاق مي افتد که، شرکت مربوطه بخواهد در کسب و کارهايي وارد شود که اصلاً زمينه و تجربه قبلي در آنها ندارد. به همين منظور شرکت، بايد دلايل قوي براي تعديل و تغيير در فعاليتها داشته باشد.
· تغييرات در سياستهاي دولتي:
اين عامل ممکن است که به طور جدي بر عملکرد و کسب و کار شرکت تأثير بگذارد. بنابراين به منظور دوري از اين ريسک، سرمايه گذاران مجبورند که تا زماني که تغييرات مربوطه ناشي از سياست هاي دولت اعمال شود، صبر کنند.
· عدم شناخت قوانين و مقررات:
اگر مديريت شرکت، از مقررات داخلي کشور به اندازه کافي آگاهي نداشته باشد، ممکن است که عمليات آنها، غير قانوني باشد.
· خطر آلودگي محيط زيست:
محصول و عمليات شرکت بايد از قوانين ملي و بين المللي تبعيت کنند. در غير اينصورت ممکن است که مسئولان مربوطه، مجازات و تنبيهي را براي شرکت در نظر بگيرند.
· عدم دسترسي به مواد اوليه :
در بسياري موارد، وجود مواد اوليه و تقاضاي باز به شرايط بستگي دارد. سرمايه گذاران، بايد که اين عامل را در نظر داشته باشند.
· موانع قانوني، حقوق معنوي/ حق الامتيازها:
اگر سيستم قانوني در يک کشور در حوزههاي مصرف کننده و محصولات صنعتي، قوي نباشد، يک شرکت که در ابتدا داراي حرکت بوده است ممکن است که رقابتش را در پايان از دست بدهد. درصورت نبودن سيستم قانوني قوي محصولات شرکت ممکن است که به صورت قاچاقي در آيد يا اينکه ممکن است که توسط شرکتهاي ديگر دچار مهندسي معکوس شود. اين امر يک مشکل متداول در کشورهاي در حال توسعه است.
[3] - Guide to Venture Capital in Asia (published by AVCJ holding limited)
دیدگاه شما